89/10/20
8:6 ص
سرِصبح که می خواهی بروی سرکار، یک مجری که بیشتر شبیه گوجا، دوست ناامیدِ بنر، شخصیت کارتونی کودکی های ماست، تند و تند از گرفتاری ها و ضعف های کشور می گوید و نقایص ورزش و غیر ورزش را مدام یادآوری می کند و آه می کشد و مخاطب را افسرده و ناامید روانهی کار می کند.
قبلاً در همین شبکهی 1 برنامه هایی در صبحگاه پخش می شد که انسان را با نشاط می کرد، یادش بخیر آقایان واحدی و نظام اسلامی، مجریان صبح بخیر ایران، هر طوری که می توانستند مردم را برای یک روز کار بانشاط آماده می کردند و بعد از آنها هم آقایان شهیدی و خسروی برنامه های انتقادی- تحلیلی و البته با نشاطی را ارائه می کردند که توان ایجاد تعادل در انتقاد و نشاط در آنها، هنری بود که از سوی این دو مجری نخبه و بزرگوار انجام می شد ولی الان! یک برنامهی راکد، بی تحرک، ناامید کننده و انتقادی- نِقی که هیچ پیشنهاد و تحلیل علمی را هم اغلبا در پی ندارد و معمولا به بزرگ کردن شکستها می پردازد بدون اینکه برنامهای برای آینده ارائه نماید. چرا کسانی که کاری را که برایش حقوق می گیرند، بلد نیستند، اینقدر به خود اجازه می دهند در کار سایرین نق بزنند و توجهی هم به زمان انتقاد و اعصاب مخاطب نداشته باشند.
راستش را بخواهیم بگوییم، برنامه های صبحگاهی شبکه های 2 و 3 نیز وضعیت بهتری ندارند که چون سابقهی قبلی خیلی جالبی هم نداشته اند، به آن نپرداختم، ولی انگار صداوسیما نه درصبح و نه درغیرصبح، برنامهای برای نشاط و شادی مردم ندارد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.